گربه ی ایرانی

تصویری در آب

Posted on: 26 جون 2011

گه تا حالا غمگین بودم که «چرا رفت؟» حالا می گم که «چرا منو له کرد؟»
احساس تحقیر شدگی دارم شدید.غرور و شخصیتم زیر پا رفته،اول توسط خودم و بعد دیگری. و انگار تازه صدای «قرچ» خورد شدنش رو شنیده م.بعد از چند ماه.
احساست رو بریزی توی کاسه شیشه ای،بشه مثل عکس ماه توی آب. کاسه رو با همه وجود تقدیم کنی. بعد طرفت کاسه رو بگیره،ظرفو خالی کنه رو سرت،بعدم بزنه کاستو بشکونه و بره.
آخرشم بگه»ببخشید من الان هزارهزار تا ازین کاسه ها دارم.دیگه حالم ازین کاسه ها داره بهم می خوره»
کاسه م شکسته.دیگه کاسه ای ندارم که به کسی بدم.
یکی رو می خوام که کاسه شو بده به من.
یه کاسه ی شیشه ای پر از اشک زلال.
که توش فقط عکس من افتاده باشه.

پ.ن:شنیدن کی بود مانند دیدن.سعی نکنید درک کنید.

نوشته شده در یکشنبه پنجم تیر 1390ساعت 10:5 AM توسط گربه ی ایرانی| يک نظر |

 

بیان دیدگاه

بایگانی