گربه ی ایرانی

Archive for the ‘زبان اسپرانتو’ Category

هر روز به مدرسه ی زبان فرانسه می رم.غیر از استاد کلاس،من تنها کسی هستم که به چند زبان صحبت می کنه.با دو خانم از پرو و کوبا به اسپانیول و با دوستان ژاپنی انگلیسی(و با هر کس دیگه ای که انگلیسی بلد باشه!) و با استاد و سایرین هم تلاش می کنم فرانسه حرف بزنم.اوه خدای من،کلمات واقعا در دهان این شاگردهای چینی و ژاپنی و تایوانی نمی چرخه! این کوباییه هم اعصاب نداره و تا می بینه نمی تونه کلمات رو از هم تمییز بده قاطی می کنه! ترم های پایین همینه دیگه…

امروز وقتی در کلاس ازم پرسیدند چی کاره ای،و من جواب دادم که عروسک گردان تاتر هستم همه حسابی کف کردند! انقدر تحویلم گرفتند که متعجب شدم.درست به اندازه ی تمام بی محلی ها و نگاه های تحقیر آمیزی که در وطن به خاطر تاتر عروسکی بر خودم حس می کردم.دوستان ژاپنیم که واقعا مهربون هستند و ساعات بیرون از کلاس رو باهاشون می گذرونم،بهم گفتند که دوست دارند بعد از دوره هم باهم در تماس باشیم و این که عکس های تاترم رو براشون ای میل کنم.به نظر می رسه این گروه دخترهای ژاپنی با اسپرانتو آشنایی دارند.فکر می کنم به خاطر کنگره ای باشه که دو سه سال پیش در ژاپن برگزار شد.

راستی کاملا احساس می کنم که این فرانسوی ها از اسپرانتو وحشت دارند.یکی نیست بهشون بگه اگه انقدر از نابودی زبون خودتون نگرانید یکم دیکته و گرامر الکی سختتون رو-که خودتون هم از پسش برنمیاین ساده کنین!

*و چند لینک درباره اسپرانتو برای خوانندگان علاقه مند

دوازده پاسخ برای کسی که در مورد اسپرانتو کنجکاو است

اسپرانتو درانتظار جایزه نوبل

نوشته شده در دوشنبه هشتم شهریور 1389ساعت 2:40 PM توسط گربه ی ایرانی| آرشيو نظرات |

* چند سال پیش،اون موقع ها که جوون بودم و فعال،مدیر چند کلوب اینترنتی شده بودم.سه کلوب هنرستانی های صباراهنما و خاطرات سفر به دور دنیا-و کلوب منطقه دروس.(گرچه دروس دیگه از حالت اصیل خودش خارج شده و یک عالم مهاجر از سایر نقاط پیدا کرده و تغییرات دلچسبی نکرده…اما هنوز محله ای ست که بیست سالی در آن زندگی کرده ایم و بهش دلبستگی داریم.این کوچه با آن کوچه فرقی نمی کند،در همین محل جا عوض می کردیم.) باری! به عنوان مدیر کلوب کاری جز راه اندختن بحث و گفتگو نمی کردم و این شاید برای اعضای کلوب هیجان انگیز نبود.دوست نداشتم ارتباطات مجازی رو به حقیقی تبدیل کنم و هیچ برنامه ملاقاتی نمی ذاشتم.خلاصه امید اعضا به مراسم چهارشنبه سوری بود که من اون رو هم نقش بر آب کردم.گفتند کی و کجا برنامه ی بمب بارون بذاریم؟! گفتم حتی فکرش هم نکنید! در دروس بچه و افراد مسن زیاد هست و ما نمی خواییم بهشون آسیب برسونیم یا مزاحمشون بشیم.اگه دلتون صدای تق و توق می خواد برید یه محل دیگه چهارشنبه سوری تون رو راه بندازین ولی این جا نمی شه…این ها رو که گفتم خیلی از اعضای کلوب ناراحت شدند و اعتراض کردند.ولی گوشم به این حرفا بدهکار نبود و گفتم مرغ من یه پا داره.اون سال چهارشنبه سوری تقریبا بی سرو صدا برگزار شد ولی هر از گاهی صدای این ترقه ها به گوش می رسید.مدتی بعد مجبور شدم کناره گیری و کلوب رو واگذار کنم.شاید اعضا دلشون یه مدیر هیجان انگیز خواست.سال بعد چهارشنبه سوری واقعا وحشتناک بود و از همه جا صدای بازیچه های خطرناک شبه بمب ها به گوش می رسید.ما که جرات نکردیم از در خونه بیایم بیرون.

اما امسال گویا مبارزه با این ترقه بازی ها و تفریحات خطرناک حسابی موفقیت آمیز بوده.انقدر تبلیغات کرده ند و از تلویزیون صحنه های دلخراش بدون سانسور مربوط به بچه ها و جوانان مجروح رو نشون داده ند تا مردم کمی به خودشون اومده ند.چند سال پیش برادر کم سن و سال ترانه عیدوستی در چهارشنبه سوری فوت شد.در حالی که می تونست امروز زنده باشه.از دست دادن زندگی به خاطر تفریح حاصل از آلودگی صوتی،حیف نبود؟حرفم این هست که بیش از این ها مراقب خود و زندگی خود و نیز اطرافیان باشید.آتیش بازی استانداردی که متخصصین در جشن های سال نو در چین و سایر کشورهای خارجی انجام می دن واقعا زیباست.اما آتیش بازی های غیر استاندارد در دست های نابلد من و شما نه زیباست و نه سرگرم کننده.چیزی جز خطر نیست.البته اگر کسی بخواد با خودکشی برای کاهش جمعیت انبوه ایران کاری بکنه و من جلوشو نمی گیرم.دمش هم گرم! به شرطی که با زندگی دیگران کاری نداشته باشه.و این شامل عدم مزاحمت های صوتی هم می شه ها…در هر صورت تصمیم با خود شماست…

*راستی،همایش نوروزی اسپرانتودانان ایران نیز با همراهی گروه نمایشی ما بر گزار شد.مثل همیشه نیکو ممدوحی کارگردان نمایش بود و بازی دهنگان عروسک بهناز نظافتی-علیرضا مصفا و مهرنوش و من بودیم.دم همه اسپرانتو دوستان گرم.

نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند 1388ساعت 4:11 PM توسط گربه ی ایرانی| آرشيو نظرات |

*جشن قبل از نوروز اسپرانتو هم به سلامتی انجام شد. با دوستان تدارک یک برنامه ی آوازی حاجی فیروز را دیده بودیم و خلاصه صور و صاتی راه انداختیم وسط آن همه سخنرانی.(آیا صور و صات را با املای صحیح نوشته ام؟!) حیف که نشد سخنرانی ها را گوش کنم و می بایست تا وقتی نوبتمان برسد پشت صحنه می ماندمافسوس

*حقیقتش هیچ وقت نتوانسته ام نوروز را به عنوان معیار شروع سال بپذیرم. از صدقه سر مدرسه رفتن فقط اول مهر و شروع سال تحصیلی در ذهنم به عنوان این معیار ثبت شده.کاریش هم نمی توانم بکنم.شاید به همین دلیل عید ها بی حال و حوصله ام.
*این روزها عاشق تنوع بساط دست فروشان هستم.به خصوص ایستگاه مترو میرداماد که از شیر مرغ گرفته تا جون آدمیزاد را به فروش می رسانند. نگاه کردن به بی ربطی این اجناس برایم خیلی سرگرم کننده ست.کراوات،مداد رنگی،انار،کلاغ عروسکی(!)،جوراب و کلاه، بند موبایل، عطر و ادکلن های جورواجور(فروشنده اصرار خاصی دارد که عطر سه هزارتومانی اش دیور اصل است…). عجیب ملت هم می ریزند و همه را درهم می خرند.

 

نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1387ساعت 5:20 PM توسط گربه ی ایرانی| نظر بدهيد |

به آگاهی علاقه‌مندان به آموزش زبان اسپرانتو می‌رساند دوره‌ی جدید آموزش مبانی اسپرانتو در انجمن اسپرانتوی ایران آغاز خواهد شد.

شروع دوره:  روز چهارشنبه 4 دی‌ماه 1387

پایان دوره: روز چهارشنبه 30 بهمن ماه‌ 1387

ساعت: 1۷:00 تا 18:30

روزهای برگزاری: شنبه و چهارشنبه

شهریه: 35000 تومان

محل برگزاری کلاس:  خ انقلاب ایستگاه دروازه دولت خ خاقانی کوچه علیزاده پلاک 5

 تلفن: 88348929

………………………………………………………………………………….

*منبع:وبلاگ اسپرانتو زبان دوم برای همه

 

نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم آذر 1387ساعت 1:19 PM توسط گربه ی ایرانی| نظر بدهيد |

در سرزمین گوندولند پادشاه و ملکه و دخترشان پرنسس سیلویا زندگی آرامی دارند. باب باغبان قصر دلباخته ی سیلویا ست و خود پرنسس نیز به او علاقه دارد.از طرفی مشاور باهوش اما بدجنس شاه «کوروکس» نیز به سیلویا علاقه مند ست. پس برای باب پاپوش می دوزد او را به زندان می اندازد. در زندان باب با «مازی» غول سبز بزرگی که از فضا آمده آشنا می شود و هردو باهم از زندان فرار می کنند…

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انیمیشن قدیمی «مازی در گوندولند» فیلمی آموزشی برای یادگیری زبان ها  از جمله انگلیسی است.این فیلم محصول سال ١٩٨۶ و کار شبکه ی بی بی سی است. شماره ی دوم این فیلم به نام «مازی باز می گردد» نیز در سال ١٩٨٩ ساخته شد.

ماجراهای مازی،این غول دوست داشتنی که دوست دارد ساعت مچی و شماته دار بخورد و شاهزاده سیلویای زیبا و باب شجاع ، و البته شخصیت نورمن که خود داستانی جدا دارد و هر از گاهی نکات گرامری را با عمل تفهیم می کند از این فیلم اثری جذاب، ستودنی و در عین حال بسیار ساده ساخته است.

Wendy Harris, Richard Taylor, Joe Hambrook نویسندگان این داستان هستند و آقای Richard Taylor,کارگردانی اثر را به عهده داشته است.

Jack May.Willie Rushton.Miriam Margolyes.Susan Sheridan.Derek Griffiths.Benjamin Whitrow نیز با صداهایی دوست داشتنی در نسخه ی انگلیسی این فیلم صحبت و ایفای نقش کرده اند.

نسخه های آموزشی زبان های دیگر این فیلم نیز موجود می باشد از جمله زبان اسپانیولی،فرانسه،ایتالیایی ،آلمانی و صد البته اسپرانتو.

منیع ویکپدیای انگلیسی

پی نوشت:شخصا بخش عظیمی از آموزش انگلیسی خودم در کودکی رو مدیون این انیمیشن فوق العاده هستم. دیدن این کار حتی برای بزرگ سالان نیز خالی از لطف نیست.

 

نوشته شده در دوشنبه ششم آبان 1387ساعت 1:10 PM توسط گربه ی ایرانی| نظر بدهيد |

*دیروز در اولین جلسه ی دوره ی جدید اسپرانتو شرکت کردم. یک جور دور همی دوستانه در پارک همراه با تدریس زبان اسپرانتو. گرچه پنج-شش ماه پیش به طور خودآموز و به وسیله ی کتابٍ دوست و استاد عزیزم آقای ممدوحی این زبان رو فراگرفته بودم تصمیم گرفتم برای اولین بار در کلاس شرکت کنم. نوآموزان جدید اسپرانتو نیز اغلب از دوستانم بودند.چهره ی متحیر دوستان از سادگی؛آسانی و منطقی بودن این زبان دیدنی بود.در آخر جلسه رو با کمی قدم زدن و خوندن آواز اسپرانتو به پایان بردیم.

*  هفته ی پیش روز ۱۲۱ سالگی زبان بین الملی اسپرانتو بود. این روز رو به همه ی هم-اندیشان و اسپرانتیست های جهان تبریک می گمهورا (با تاخیر!)

*هفته ی آخر شهریور هفته ی فرهنگ نام گذاری شده. به همین مناسبت در شهر پیزا (ایتالیا)  از اسپرانتیست های سراسرجهان دعوت شده تا طی برنامه هایی فرهنگ خود رو به دانش آموزان دبیرستانی ایتالیا معرفی کنند. برنامه هایی مثل اجرای موسیقی ؛ آشپزی و ازین قبیل. امیدوارم شرایط یاری کنه و بتونم در این برنامه (همراه دوستانم) شرکت کنم.فرشته

 

 

 

 

 

 

 

 

* و در آخر چند لینک

سایت لرنو ؛ آموزش زبان اسپرانتو                           http://en.lernu.net/

سبزاندیشان؛انجمن اسپرانتوی ایران                     http://www.sabzandishan.org/

اسپرانتو؛ ویکی پدیا

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%88

 

 

نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم مرداد 1387ساعت 12:30 PM توسط گربه ی ایرانی| آرشيو نظرات |

*دوستان به طور مکرر از اسپرانتو سوال می کنند. این که چیست ؛ از کجا آمده و چطور می توان این زبان را یاد گرفت.دوستانی هم پیشنهاد کردند در این وبلاگ از اسپرانتو بنویسم. برای توضیح درباره ی اسپرانتو شما را به یکی از کتب مورد علاقه ام ارجاع می دهم و به گذاشتن لینک های جامع بسنده می کنم.

 

*…اگر قرار باشد زبان های ملی هر قدر هم که مهم یاشند؛ وقتی که به عنوان وسیله ی ارتباط بین المللی به کار برده شوند دشمنی دیگران را برانگیزند؛ آیا بهتر نیست زبانی انتخاب شود که با هیچ ملت خاصی رابطه نداشته باشد تا موجب تحریک مخالفت کسی نگردد؟اگر زبان مرده ای مانند لاتین را نتوان احیا کرد؛آیا بهتر نیست خودمان زبانی اختراع کنیم؟ در ظرف صد سال گذشته یا بیش تر بسیاری را سخت به خود مشغول داشته و به طوری که برآورد شده در این مدت بیش از صد زبان مصنوعی ساخته شده است که تقریبا میانگین آن سالی یک زبان می شود. مخترعان به زبان های خود نام های متفاوتی داده اند مانند انترلینگوا۱ ؛ کوسمس۲؛ اکسیدنتال۳ ؛ پارلا۴ ؛سپوکی۵ ؛ یونیورسالا ۶ و غیره.از این زبان  تا کنون از همه موفق تر بوده است : ولپوک۷ ؛ اسپرانتو۸  و ایدو ۹.

بدون تردیدتردید زبانی که از همه شناخته تر است اسپرانتو می باشد.

ولپوک به وسیله ی یک کشیش آلمانی به نام شیلر ۱۰ اختراع شد و اول بار در سال ۱۸۷۹ ظاهر گردید. فرض بر این بود که این زبان یک زبان جهانی گردد. در این زبان لغات ژرمنی ساده تر شده اند تا (بنابر فرض) تلفظ آن ها برای همگان آسان تر باشد.ولپوک عده ای طرفدار پیدا کرد و شهرتی نیز به دست آورد؛ ولی طرفداران آن هرگز به فراوانی طرفداران اسپرانتو نرسید.

اسپرانتو ( به معنای امیدوار) به وسیله یک پزشک لهستانی به نام دکتر زامنهوف ۱۱ اختراع شد و در سال ۱۸۸۷ به جهانیان عرضه گردید.واژگان و دستگاه دستوری اسپرانتو بر اساس لاتین و زبان های رومیایی قرار دارد و مقداری لغت نیز از منابع ژرمنی و منابع دیگر گرفته است. دستگاه دستوری آن نسبت به هر یک از زبان هایی حقیقی رومیایی بسیار ساده شده است.مثلا همه اسم ها به او و همه صفت ها به آ ختم می شوند.

بعدا کمیته بین المللی طرفداران اسپرانتو توصیه کرد که تغییراتی در آن زبان داده شود ولی دکتر زامنهوف مخترع آن تغییرات مذبور را نپذیرفت. بدین ترتیب طرفداران اسپرانتو به دو شاخه تقسیم شدند: یک گروه محافظه کاران بودند که اسپرانتوی اصلی را نگاه داشتند و دیگر گروه مترقیان که صورت تغییریافته ای از آن را که ایدو نام نهادند به کار بردند.

 

هم اکنون عده ی معدودی هستند که در واقع سخنگویان بومی اسپرانتو هستند و به وسیله پدران و مادران اسپرانتو زبان  تربیت شده و اسپرانتو را از کودکی به عنوان زبان هادی خانوادگی به کار برده اند. به طور کلی سخنگویان اسپرانتو اهل یک زبان دیگر هستند و اسپرانتو را فقط از روی قصد و با تلاش آگاهانه به کار می برند….

 

 

منبع: کتاب زبان و زبان شناسی*اثر رابرت ا.هال*ترجمه دکتر محمدرضا باطنی

1-Interlingua 2-Kosmos 3-Occidental 4-Parla 5_Spoki 8-Universala

9-Volapuk 10-Esperanto 11-Ido 12-J.M.Schleyer 13-Dr.Zamenhof

 

 

 

http://www.esperanto.blogfa.com/ اسپرانتو زبان دوم

http://fmbmlinks.blogfa.com/post-3.aspx  لینکدونی کامل اسپرانتو

http://www.esperanto.blogfa.com/cat-6.aspx اسپرانتو برای همه

 

 

*در آخر یادگیری این زبان فوق العاده را به تمام افراد علاقه مند برای داشتن ارتباطات جهانی و یا دانستن زبان های جدید توصیه می کنم.

 

نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم تیر 1387ساعت 12:16 PM توسط گربه ی ایرانی| آرشيو نظرات |

 


بایگانی